او را همیشه در دورانی که دبیرگروه ادب و هنر روزنامه قدس مشهد بود، به خاطر میآورم. آن زمان که مسئولیت جلسات نقد و بررسی داستان کوتاه را نیز برعهده داشت. حالا سالها از آن دوران میگذرد و گفتوگو با کسی که نخستین بار در سنین نوجوانی قصهات را خوانده و نقد کرده است، کار سادهای نیست.
از آثار او میتوان به فیلمهای سینمایی «شورشیرین»، «به کبودی یاس»، «سبیل مردونه»، «قناری»، «چوری» و همچنین سریالهای تلویزیونی «نوشدارو»، «چه کسی به سرهنگ شلیک کرد؟»، «آینههای نشکن»، «غریبه»، «کسب و کار آقای کفایت» و... اشاره کرد. حال سالهاست که جواد اردکانی را بیشتر به عنوان نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون میشناسند تا روزنامه نگار. گفتوگوی قدس با او را میخوانیم.
آقای اردکانی، کمی برایمان از ورودتان به عرصه روزنامه نگاری و هنر بگویید.
بعد از پیروزی انقلاب وارد عرصه تئاتر شدم. سال ۶۴ بود که نخستین فیلم کوتاهم به نام «قربانی» و بعد در دو سال متوالی دو فیلم «ریحانه» و «میلاد» را ساختم. آن زمان فوق دیپلم ادبیات داشتم و بعد وارد دانشگاه تهران در رشته فلسفه شدم، اما برخی اتفاقات موجب شد به مشهد برگردم و مقطع کارشناسی را در رشته الهیات در دانشگاه فردوسی ادامه دهم. پس از ازدواجم ترجیح دادم مدتی روزنامهنگاری را تجربه کنم و دبیر گروه ادب وهنر روزنامه قدس شدم، اما علاقه به فیلمسازی و همینطور قبولی در مقطع کارشناسی ارشد در رشته حقوق خصوصی در تهران موجب شد دوباره برای ادامه تحصیل به تهران بازگردم و همزمان به شکل حرفهایتر وارد کار فیلمسازی شوم.
چرا مشهد به رغم بضاعتهای خوب برای فیلمسازی و استعدادهای فراوان، هنوز جایگاه سینمایی خودش را پیدا نکرده؟
مشکل مشهد و بسیاری از شهرهای دیگر آن است که مرزبندیشان را مشخص نمیکنند. باید بدانند اگر میخواهند فیلم کوتاه بسازند و در حوزه سینمای تجربی کار کنند، به طور طبیعی باید به مراکز مرتبط مانند سینمای جوان، حوزه هنری و... مراجعه کنند. چه در مشهد یا شهرهای دیگر، این مراکز یک بودجه محدودی دارند و در سال تعدادی کار مشخص میتوانند تولید کنند. البته اگر از باندی که دور خود مدیران هستند، چیزی اضافه آمد، دیگران هم میتوانند کار کنند. اگر اضافه نیامد که همان دوستان باندی خودشان کارها را انجام میدهند.
برای علاقهمندان و افراد با استعدادی که در این باندها قرار ندارند، چه راهکاری میتوان پیشنهاد کرد؟
بچههای علاقهمند که شایستگی و استعداد دارند، شرایط راحتی برای تولید فیلم کوتاه و تجربی را در شهرستانها ندارند.از طرفی چون این نوع سینما، سینمایی نیست که برگشت سرمایه داشته باشد، بخش خصوصی از آن حمایت نمیکند، مگر آنکه کسی علاقهمند به فیلمسازی است، خودش دارای توانایی مالی باشد و سرمایهگذاری و تولید کند و کاری هم به مراکز دولتی نداشته باشند.
در حوزه تولید سینمای حرفهای در شهری مثل مشهد چه پیشنهادی دارید؟
واقعیت این است در حوزه سینمای حرفهای اکنون در خود تهران هم چند سالی است که فیلمسازان به سمت تشکیل تعاونیهای غیررسمی حرکت کردهاند. در حال حاضر درصد زیادی از فیلمهایی که در سینمای ایران ساخته میشود، محصول تلاش یک تیم تخصصی در حوزه سینماست که توانستهاند در کنار خود یک یا چند نفر را برای سرمایهگذاریهای کوچک همراه کنند. با توجه به اینکه این روزها شرایط تولید گران شده، فیلمسازی ریسکی بزرگ در سرمایهگذاری محسوب میشود. با روشی که توضیح دادم این ریسک بین تعداد زیادی از افراد که مشارکت دارند، تقسیم میشود تا در صورت زیان خیلی دچار مشکل نشوند. در مشهد و شهرهای بزرگ دیگر هم مناسبترین راه همین است.
نخست باید دوستان جنگ و دعوای بین خودشان را کنار بگذارند، زیرا متأسفانه در شهرستانها چون فرصت و زمینه کار کم و تقاضا زیاد است، یک رقابت شدیدی بین بچهها شکل میگیرد که گاهی از مرز رفاقت دور و وارد حاشیههایی میشوند که به ضرر خود هنرمندان و گاهی به نفع مدیران است. به اعتقاد من باید از این حاشیهها دور و به هم نزدیک شوند و ظرفیتهایشان را یکی کنند و از امکانات اقتصادی، صنایع تولیدی و شرکتها و علاقهمندانی که حاضر به سرمایهگذاری و یا اسپانسرشدن هستند، برای رونق فیلمسازی در مشهد استفاده کنند. چون اگر بخواهند منتظر روزی باشند که در سیستم بودجهبندی، در کنار تهران به شهرستانها هم توجه جدی شود، آن روز هرگز پیش نخواهد آمد.
به اعتقاد شما وجود صنف، میتواند بخشی از این سازوکار را برای سینماگران شهرمان فراهم سازد؟
صنف در این میان کار زیادی نمیتواند انجام دهد، زیرا در حوزه تولیدات حرفهای، صنوف سینمایی وجود دارند و مشغول به کارند و کسانی که بخواهند، میتوانند به آنها ملحق شوند، ولی در حوزه آماتوری و تجربی صنف خیلی معنا ندارد.
این مدل کارگروهی را گویا در مشهد و در ساخت نخستین فیلم ۱۶ میلیمتری خودتان تجربه کردهاید، کمی دراین باره برایمان بگویید.
بله. اولین فیلم ۱۶ میلیمتری که در مشهد ساختم، این طور بود که عدهای از دوستان جمع شدند؛ یکی دوربین آورد، یکی هزینههای گروه را متقبل شد، هر کسی گوشهای از کار را گرفت تا من توانستم فیلم «قربانی» را بسازم و فرصتی شد تا من وارد حوزه فیلمسازی شوم. البته خیلی از کارگردانهای دیگر هم این نوع کارگروهی را تجربه کردهاند و تجربههای موفقی هم برایشان بوده است. نخستین فیلم ۱۶ میلیمتری که برادرعزیزم سعید سهیلی نیز در مشهد ساخت، یک تیم همدل کنارش بودند و کمکش کردند وگرنه اوهم نمیتوانست فیلمش را بسازد. این نسخه همیشه و همه جا جواب میدهد. حاشیهها را باید کنار گذاشت. همه ما به هم نیاز داریم و باید یاد بگیریم که حداقل در زمان کار، همدیگر را تحمل کنیم.
وضعیت حرفهای سینمای مشهد را چگونه ارزیابی میکنید؟
من در خیلی از نقاط کشور کار کردهام. در شهرستانها استعدادهای بینظیری وجود دارد و به اعتقاد من مشهد از نظر نیروی انسانی سرآمد است، اما اختلاف بین بچهها و البته مدیریت فرهنگی بیحال و بیرمق موجب شده درصد بالایی از این استعدادها هرگز نتوانند تواناییهایشان را به نمایش بگذارند و وارد حوزه تولیدات حرفهای شوند.
گاهی با حضور نابازیگران و خرید نقش در سینمای پایتخت و در مشهد نیز مواجهایم، به نظر شما این شیوه چه تأثیری در سینمای ما خواهد داشت؟
افراد زیادی به فیلمسازی و بهخصوص بازیگری علاقهمند هستند و متأسفانه برخی آمادگی آن را دارند که از ابزارهای مختلفی برای ورود به سینما استفاده کنند؛ حالا این ابزارها میتواند پول باشد و یا چیزهای مختلفی که به طور قطع فسادآور است. عدهای از دوستان فیلمساز ما در برابر این پیشنهادها مقاومت نمیکنند و بعضیها هم اصلاً دنبال چنین پیشنهادهایی هستند تا مشکلات مالی و... را حل کنند.
این مسائل متأسفانه پشت صحنه بدی ایجاد کرده و موجب شده از فضای پاک و پاکیزهای که در دهه اول انقلاب داشتیم، مدام فاصله بگیریم. اینجاست که صنف باید وارد شود. من از خانه سینما انتظار دارم یک سازوکار شفاف و قابل اجرا، همراه با نظارت را در مورد ورود افراد به سمتهای مختلف حوزه سینمایی طراحی و اجرا کند.
آقای اردکانی پس از مهاجرت از مشهد و با وجود آنکه مشهدی هستید، سالهاست برای ساخت فیلم در مشهد حضور ندارید؟
متأسفانه آن قدر که من در مشهد برای ساخت فیلم اذیت شدم درهیچ کجای دنیا این اتفاق برایم نیفتاده است. تا چند سال پیش همه علاقهمندیام این بود که هر فیلم یا سریالی که میسازم را به گونهای به مشهد بکشانم، اما درحال حاضر به جایی رسیدهام که اگر فیلمنامه هم اقتضا کند، از کار در مشهد وحشت دارم. ای کاش توجه داشته باشیم هر گروه فیلمسازی که به مشهد میآید یک فرصت است، نه تهدید.
آرزو میکنم برای بهتر شدن اوضاع هنری و همینطور بهبود شرایط تولید فیلم در مشهد، معجزهای رخ دهد.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما